دختر دانش‌گاه بغلی

سالی که گذشتِ دو

به قول دوستی: «ارتباط اسامی متن به افراد واقعی، همان‌قدر واقعی است که ارتباط آغاسی تنیسور به آغاسی لب کارون».

زمان انتخابات بود. از همین بیان شروع شد. خیلی اتفاقی دیدمش و خیلی جدی -از قسمت «وبلاگ‌های به‌روز شده»- روی عنوانی کلیک کردم که رویش نوشته شده‌بود: «خواهش می‌کنم این متن رو بخونین»

تک تک حروف متن را خواندم. چه بگویم، متن تلخی بود. مثل آن لحظه‌ها که خودت متن غمگین می‌نویسی، باعث می‌شد که لحظه‌ای مکث کنی و با خود بگویی: «یعنی انقدر تلخ؟».

اما مفهوم نهفته شده در این متن انگار که در پس ذهنم صدایم می‌زد. یادم افتاد، سال‌ها پیش در بلاگ‌فا دوستی داشتم با مشکلی مشابه و غمش را به خاطر آوردم. غمش خیلی زیاد بود. پس در نظری نوشتم: «من هم در همین شهر دانش‌جو هستم {…} شاید بتونم کمکت کنم»

  • ادامه مطلب…

    من، ویکی‌پدیا و آزاده‌ نامداری

    سالی که گذشتِ یک

    تصمیم گرفتم این عید اتفاق‌های جالبی که در سال گذشته برام پیش‌اومده رو بنویسم. شاید مهم‌ترین اتفاق، این اتفاق بود:

    صبح شنبه، در کلاس تحلیل‌-طراحی بود که همراهم چندین بار زنگ خورد. شماره را نمی‌شناختم. در کلاس جواب ندادم. کلاس که تمام شد و زمانی که قدم زنان در لابی دانش‌کده بودم باری دیگر همراهم به زنگ در آمد. گوشی را که برداشتم صدایی ناآشناتر از شماره به گوشم رسید. بدون ذره‌ای احترام و تند‌تر از آنچه که می‌شد نامش را ملایم گذاشت، پرسید: «تو پیمان هستی؟». جوابش را با بله دادم و بعد از آن ادعا کرد: «ما از سازمان اطلاعات تماس می‌گیریم»

  • ادامه مطلب…

    شهرداد روحانی - رقص بهار

    عید رو به این وبلاگ و تمام خواننده‌هاش تبریک می‌گم : ) عید برای من پر از خاطره و خوشی هست و امیدوارم برای شما هم همین‌جوری باشه.

    بهترین عیدی‌ای که می‌تونم بدم این آهنگ بهارانه از یکی از بهترین موسیقی‌دان‌های ایرانی‌مونه.

    بشنویم، رقص بهار از شهرداد روحانی

    دریافت
    حجم: 3.36 مگابایت

    Leo Rojas - El Condor Pasa

    امروز فهمیدم که ۷ و ۸ فروردین کنسرت یکی از نوازنده‌های محبوب من لئو روخاس هست(سایت‌ها به اشتباه روجاس می‌نویسند، «j» در اسپانیایی «خ» تلفظ می‌شود مثل Víctor Jara که ویکتور خارا تلفظ می‌شود).

    من سه‌چهار سال پیش با روخاس آشنا شدم فکر کنم یک بار در یک برنامهٔ استعدادیابی هم دیده بودمش. در آن زمان سازهای بادی سرخ‌پوستی‌ای که استفاده می‌کرد برای من تازگی داشت. ساز‌هایی مثل موسیقار* سرخ‌پوستی یا یک فلوت بزرگ‌ سرخ‌پوستی که هنوز اسمش را نمی‌دانم. برای همین پی‌گیر کارهایش شدم. در بین کارهایش یک کار بسیار دل‌نشین بود. یادم است آن روزهای اولی که گوشش می‌دادم باورم نمی‌شد آهنگی به این زیبایی را می‌شود یا چند نی چوبی زد.

    بشنویم، El Condor Pasa(کاندور* عبور می‌کند) از Leo Rojas

    دریافت
    حجم: 4.49 مگابایت

    *موسیقار: دسته‌ای از نی که به ترتیب اندازه به هم بسته‌ شده‌اند.

    *کاندور: نوعی کرکس است.

    پ‌.ن: البته من بعد‌ها فهمیدم که اصل این موسیقی مال خودش نیست و از آهنگی به همین نام گرفته. در هر صورت با این که کارش کپی بود اما نسخه‌برداری خوبی کرد.

    آهنگ اصلی را بشنویم، El Condor Pasa(کاندور عبور می‌کند) از گروه Simon & Garfunkel

    دریافت
    حجم: 9.9 مگابایت

    به‌روز‌رسانی: بیشتر از یک سال بعد از انتشار این پست متوجه شدم که حتی گروه Simon & Garfunkel هم این آهنگ را کاور کرده بودند. اصل این آهنگ برای کشور پرو هست که بیشتر از صد سال پیش یعنی در سال 1913 و توسط دنیل آلومیا روبلس(Daniel Alomía Robles) ساخته شده. می‌تونین ویکی‌پدیای انگلیسی این آهنگ رو ببینید. و به اصل این آهنگ در یوتیوب گوش بدین.

    داستان خیلی کوتاه 48

    خط فقر، الفبا ندارد.

    حسین ناژفر

    عمرو دیاب - معاک قلبی

    نمی‌دونم چی شد که من و خواهرم تو ماشین کل‌کل آهنگ عربی انداختیم و قرار شد بابا تصمیم بگیره کدوممون آهنگ عربی‌ای که انتخاب می‌کنه بهتره. خواهرم آهنگ «آه ونص» از نانسی عجرم رو انتخاب کرد و من آهنگ «معاک قلبی» از عمرو دیاب.

    بابا آهنگ خواهرم رو به عنوان برنده انتخاب کرد و پانیذ هم گفت که آهنگ من رو دوست نداره، شما هم شاید دوست نداشته باشید؛ من اما خیلی دوستش دارم. جزء آهنگ‌های موردعلاقمه به شدتی که شاید یک روز تمام از صبح تا شب مدام بهش گوش داده باشم.

    عمرو دیاب، این خواننده مصری، از مشهورترین خوانندگاه عربه و یکی از تاثیرگذارترین خوانندگان در ترویج سبک مدیترانه‌ای*

    بشنویم. معاک قلبی(قبلم با توست) از عمرو دیاب

    دریافت
    حجم: 6.26 مگابایت

    *سبک مدیترانه‌ای: تلفیقی از موسیقی عربی و موسیقی پاپ غربی است. شاید این ترانه از عمرو دیاب یکی از بهترین مثال‌ها برای این سبک باشد. ترانهٔ نورالعین(نور چشم)

    دریافت
    حجم: 6.69 مگابایت

    Natasha St-Pier - Tu trouveras

    فهمیدم بخش «ترانه‌ها» تقریباً خالی هست. تصمیم گرفتم کم‌کمک پرش کنم، شاید کسی ترانه رو بیشتر از بی‌کلام دوست داشت.

    این ترانه توسط یک خوانندهٔ فرانسوی-کانادایی خوانده شده.

    بشنویم Tu trouveras(پیدا خواهیدکرد) از Natasha St-Pier

    دریافت
    حجم: 6.88 مگابایت

    فیروز، کارخانه‌ای که باید شناخت

    گاهی وقت‌ها که شکست می‌خوردم، بابا جمله‌ای از سارتر را برایم می‌گفت: «یه معلول اگه قهرمان دو المپیک نشه، تنها خودش مقصره». من این جمله را قبول نداشتم، هنوز هم ندارم؛ اما افرادی بودنده‌اند که ورای قبول داشتن یا نداشتن من، با جملات و آرزوی‌هایی مشابه به محقق شدن این جمله کمک‌کرده‌اند. بگذارید شما را با یکی از این جملات مشابه آشنا کنم.

    سری به وب‌گاه کارخانهٔ فیروز بزنید. می‌توانید صفحهٔ دربارهٔ ما‌اش را هم ببینید. در نگاه اول به نظر یک کارخانهٔ معمولی می‌آید، نه؟ هیچ‌چیز متفاوتی در وب‌گاهش نوشته نشده و روی جلد محصولاتش هم کلمهٔ متفاوتی نیست. پس بهتر است بگویم مدیر این کارخانه یک معلول است و هشتاد و سه درصد کارکنان این کارخانه را معلولینی تشکیل می‌دهند که شاید امید به هیچ کاری نداشتند چون حتی خانه‌های برخی‌شان هم در این کارخانه تهیه شده. این در حالی هست که این کارخانه هیچ‌گاه آن‌ها را «معلول» نخواند. آن‌ها را به چشم یک فرد مانند بقیه نگاه می‌کند پس هیچ اشاره‌ای از معلولین در سایتش نکرد، هیچ نشانه‌ای بر روی محصولاتش نگذاشت، با آن که می‌توانست هیچ گاه از این حقیقت برای تبلیغ کارخانه‌اش استفاده نکرد، با آن که می‌توانست هیچ معافیت از مالیاتی نگرفت چون باور داشت آن‌ها چیزی کمتر از بقیه ندارند که بخواهد معاف شود، و در نهایت حقوق کارکنانش را هم مطابق با معیارهای وزارت کار می‌دهد با آن که به دلیل معلول بودن آن‌ها باید حقوق کمتری دریافت کنند.

    در کارخانه‌اش افراد کم‌بینا و نابینا نیز کار می‌کنند و جالب آن است که نهار اگر ماهی باشد، آن‌ها تیغ‌های ماهی را با چشم‌هایی که نمی‌بینند در می‌آورند تا معلولینی که توان در آوردن تیغ‌ها را ندارند بتوانند غذا بخورند. تلفن‌چی‌اش دست ندارد اما می‌تواند با پایش تلفن را بردارد. جوش‌کارش یک دست بیشتر ندارد. و مسئول بسته‌بندی چه نیازی به پا دارد؟

    سید محمد موسوی صاحب این شرکت از آرزویش می‌گوید: «دوست دارم روزی برسد تا زمانی، والدینی فرزند معلول خود را می‌بینند با خود بگویند: «من می‌خوام بچم قهرمان پارالمپیک بشه»» شبیه جملهٔ سارتر است، این طور نیست؟

    Jim Brickman - Serenade

    این روزها که بحث ولنتاین هست بهتره که بگم حدوداً شش سال پیش این آهنگ رو در یک مجموعهٔ مناسبتی ولنتاینی پیدا کردم. انقدر ازش خوشم اومد که وقتی که در نوزده‌سالگی اولین تلفن همراهم رو گرفتم به اولین زنگ تماسم تبدیل شد. نمی‌دونم چرا! ولی این آهنگ جزء کارهای ناشناختهٔ بریکمن هست و اگه تنها با اسم نوازندهٔ بخواین پیداش کنین کار راحتی نیست، چون حتی در بیست‌و‌پنج آهنگ اول گوگل هم نمی‌یاد.

    بشنویم Serenade(سرناد*) از Jim Brickman

    دریافت
    حجم: 4.08 مگابایت

    *سرنادآلمانی است، به ترانه ای می‌گویند که عاشق پای پنجرهٔ معشوق می‌نوازد و می‌خواند.(با تشکر از عصیفیر)

    داستان خیلی کوتاه 47

    تو هیچ‌گاه برای من دست‌یافتنی نبودی و من در تمامی مدت با علم به این موضوع تو را دوست داشتم.

    الهام گرفته از: فراتر از بودن - کریستین بوبن

    ۱ . . . ۱۶ ۱۷ ۱۸ . . . ۲۵
    سرندیپیتی تنها نام شخصیت صورتی کارتون جزیرهٔ ناشناخته نیست؛ «serendipity» واژه‌ای انگلیسی با پیشینه ایرانیست که به یافته‌ای نیکو به صورت ناگهانی اشاره دارد. دست‌آوردی اتفاقی و مثبت که جوینده به دنبالش نبوده، اما به دستش آورده.
    همان‌طور که بعضی آدم ها ناگهان خوشبخت می‌شوند، همان‌طور که شاید شما یک روز سرندیپیتی خود را بیابید.

    پ.ن: واژه سرندیپیتی از واژه ایرانی سرندیپ ساخته شده. سرندیپ به معنای سریلانکایی است.


    ذات متن برای خوانده شدن است. کپی بدون ذکر منبع مجاز می‌باشد.