امروز فهمیدم که ۷ و ۸ فروردین کنسرت یکی از نوازندههای محبوب من لئو روخاس هست(سایتها به اشتباه روجاس مینویسند، «j» در اسپانیایی «خ» تلفظ میشود مثل Víctor Jara که ویکتور خارا تلفظ میشود).
من سهچهار سال پیش با روخاس آشنا شدم فکر کنم یک بار در یک برنامهٔ استعدادیابی هم دیده بودمش. در آن زمان سازهای بادی سرخپوستیای که استفاده میکرد برای من تازگی داشت. سازهایی مثل موسیقار* سرخپوستی یا یک فلوت بزرگ سرخپوستی که هنوز اسمش را نمیدانم. برای همین پیگیر کارهایش شدم. در بین کارهایش یک کار بسیار دلنشین بود. یادم است آن روزهای اولی که گوشش میدادم باورم نمیشد آهنگی به این زیبایی را میشود یا چند نی چوبی زد.
بشنویم، El Condor Pasa(کاندور* عبور میکند) از Leo Rojas
بهروزرسانی: بیشتر از یک سال بعد از انتشار این پست متوجه شدم که حتی گروه Simon & Garfunkel هم این آهنگ را کاور کرده بودند. اصل این آهنگ برای کشور پرو هست که بیشتر از صد سال پیش یعنی در سال 1913 و توسط دنیل آلومیا روبلس(Daniel Alomía Robles) ساخته شده. میتونین ویکیپدیای انگلیسی این آهنگ رو ببینید. و به اصل این آهنگ در یوتیوب گوش بدین.
نمیدونم چی شد که من و خواهرم تو ماشین کلکل آهنگ عربی انداختیم و قرار شد بابا تصمیم بگیره کدوممون آهنگ عربیای که انتخاب میکنه بهتره. خواهرم آهنگ «آه ونص» از نانسی عجرم رو انتخاب کرد و من آهنگ «معاک قلبی» از عمرو دیاب.
بابا آهنگ خواهرم رو به عنوان برنده انتخاب کرد و پانیذ هم گفت که آهنگ من رو دوست نداره، شما هم شاید دوست نداشته باشید؛ من اما خیلی دوستش دارم. جزء آهنگهای موردعلاقمه به شدتی که شاید یک روز تمام از صبح تا شب مدام بهش گوش داده باشم.
عمرو دیاب، این خواننده مصری، از مشهورترین خوانندگاه عربه و یکی از تاثیرگذارترین خوانندگان در ترویج سبک مدیترانهای*
*سبک مدیترانهای: تلفیقی از موسیقی عربی و موسیقی پاپ غربی است. شاید این ترانه از عمرو دیاب یکی از بهترین مثالها برای این سبک باشد. ترانهٔ نورالعین(نور چشم)
این روزها که بحث ولنتاین هست بهتره که بگم حدوداً شش سال پیش این آهنگ رو در یک مجموعهٔ مناسبتی ولنتاینی پیدا کردم. انقدر ازش خوشم اومد که وقتی که در نوزدهسالگی اولین تلفن همراهم رو گرفتم به اولین زنگ تماسم تبدیل شد. نمیدونم چرا! ولی این آهنگ جزء کارهای ناشناختهٔ بریکمن هست و اگه تنها با اسم نوازندهٔ بخواین پیداش کنین کار راحتی نیست، چون حتی در بیستوپنج آهنگ اول گوگل هم نمییاد.
پ.ن: این موسیقی در اصل برای ترانهٔ متن from the beginning till now(از آغاز تا کنون) از سریال کرهای Winter Sonata نواختهشد که در این سریال شهرت زیادی پیدا کرد.
امروز این پست وبلاگ نیمهابری را خواندم. تکتک جملات این پست را حس میکردم و آن احساسات باری دیگر بازگشت و تکهتکهام کرد. این پست من را یاد خیابانی انداخت.
خیابانی خالی نزدیکی خوابگاه ماست؛ انگار دوست دارد که خالی بماند. هر وقت که دلتنگ میشدم، خلوتش را میشکستم و قدم قدم در مسیر کوتاهش قدم میزدم. گاهی در سکوتش آهنگی میگذاشتم تا تسکینی باشد بر لحظاتی که فهمیده، جای یک نفر خالیست.
و این خیابان من را یاد یک آهنگ میانداخت. آهنگی که دربارهٔ خیابانی هم رنگ، اما در کشوری دور نواختهشده.
بشنویم An Empty Street In Prague(خیابانی خالی در پراگ) از Kathryn Kaye
امروز، در کنار ساحل، وقتی دریا هنوز آنقدر موّاج نبود که صدایی جز پژواک برخورد آب میان غارهای کوچک سنگی ساحلی به گوش نرسد، این آهنگ را گذاشته بودم و بسیار لذتبخش بود.
وقتی که در شب وارد سالن شرکت شدیم، تنها خودمان در آن جا بودیم و خودمان برقها را روشن کردیم. [حذف شده] پس گفتم: «موسیقی دوست داری؟» و گفت: «آره» و من این آهنگ را گذاشتم. چقدر به فضای آن لحظه و آن سالن خلوت، روح داد؛ چقدر آن شب روح داشت.
بشنویم Ripple(موّاج) از Anoice. (اولین آهنگ ویالن وبلاگ هست)
دیروز بود، ساعت هنوز شش هم نشده بود وقتی که مامانم به من پیامک داد که اپلیکیشن imo را نصب کنم تا بتوانیم راحتتر با هم چت تصویری داشته باشیم. نمیتوانستم. ازش عذرخواهی کردم و گفتم که فردا امتحانی هست و کل روز پیش بچهها درس میخوانیم. حقیقتش برای این بود که لپتاب سالمی نداشتم که خودم بخوانم و مجبور بودم پیش بچهها باشم. مامان دلش قرص شد وقتی قول دادم که حتماً فردایش در imo تماس میگیرم.
اما تمام امروز هیچ حواسم به مامان نبود، هیچ. وقتی هم که یادم آمد شب شده بود و دیگر زمانی بود که یا خواب بودند یا داشتند میخوابیدند. من فقط از خودم ناراحت بودم و بیست دقیقه تمام به آهنگی گوش کردم که یاد آور اشتباه امروزم باشد. شاید از نام آهنگ بفهمید چرا.
بشنویم Me Va Noi Ay(مادر و جایی که اوست) از Xuan Hieu
سرندیپیتی تنها نام شخصیت صورتی کارتون جزیرهٔ ناشناخته نیست؛ «serendipity» واژهای انگلیسی با پیشینه ایرانیست که به یافتهای نیکو به صورت ناگهانی اشاره دارد. دستآوردی اتفاقی و مثبت که جوینده به دنبالش نبوده، اما به دستش آورده. همانطور که بعضی آدم ها ناگهان خوشبخت میشوند، همانطور که شاید شما یک روز سرندیپیتی خود را بیابید.
پ.ن: واژه سرندیپیتی از واژه ایرانی سرندیپ ساخته شده. سرندیپ به معنای سریلانکایی است.
ذات متن برای خوانده شدن است. کپی بدون ذکر منبع مجاز میباشد.