دیروز بود، ساعت هنوز شش هم نشده بود وقتی که مامانم به من پیامک داد که اپلیکیشن imo را نصب کنم تا بتوانیم راحتتر با هم چت تصویری داشته باشیم. نمیتوانستم. ازش عذرخواهی کردم و گفتم که فردا امتحانی هست و کل روز پیش بچهها درس میخوانیم. حقیقتش برای این بود که لپتاب سالمی نداشتم که خودم بخوانم و مجبور بودم پیش بچهها باشم. مامان دلش قرص شد وقتی قول دادم که حتماً فردایش در imo تماس میگیرم.
اما تمام امروز هیچ حواسم به مامان نبود، هیچ. وقتی هم که یادم آمد شب شده بود و دیگر زمانی بود که یا خواب بودند یا داشتند میخوابیدند. من فقط از خودم ناراحت بودم و بیست دقیقه تمام به آهنگی گوش کردم که یاد آور اشتباه امروزم باشد. شاید از نام آهنگ بفهمید چرا.
بشنویم Me Va Noi Ay(مادر و جایی که اوست) از Xuan Hieu
دریافت
حجم: 3.82 مگابایت