وقتی در این هفته از فشار تکالیف و میانترمهای تمام ناشدنی دانشگاه خسته شده بودم با خودم فکر میکردم و میپرسیدم: «آخه برای چی؟ چرا؟ چرا نباید مثل یه آدم عادی زندگی کنم؟» و وقتی جواب راضی کنندهای برای این سوالم پیدا نمیکردم، تنها این آهنگ آرومم میکرد. آهنگی که ممتازترین نقاش در طرح کردن زندگی آشفته منه!
Koyaanisqatsi یک کلمهٔ سرخپوستی است به معنای «زندگی آشفته»؛ «زندگی پر هرجومرج»؛ «زندگی خارج از تعادل» و انگار و انگار این کلمه را برای زندگی امروز من ساختهاند، همش درس و همش درس و همش درس
بشنویم، Koyaanisqatsi(زندگی آشفته) از Philip Glass
دریافت
حجم: 3.15 مگابایت
Koyaanisqatsi یک فیلم سینمایی مستند ساخت سال 1983 آمریکاست. که اگر کسی نمیخواهد برای یک مستند فلسفه ببافد نباید ببیندش.
گادفری رجیو در این مستند زندگی مدرن را به نقد گرفته، طبیعت را باشکوه نشان داده و زندگی انسان را آشفته تصویر کرده. راه ناکجاآباد را به خوبی میتواند در این فیلم پیدا کرد. به نظر من اوج این فیلم در جاییست که رفت و آمد مردم شهر را در خیابانها نشان میدهد و هی تند میشود و هی تند میشود و هی تند میشود و هی دوربین بالا میرود و بالا و بالاتر و ناگهان یک مدار الکتریکی را نشان میدهد. به نظر من تشبیه ماشینها و انسانهای مدرن به الکترونها شاهکار بود!
اما بسیاری از افراد بهترین قسمت این فیلم را پایانش میدانند؛ پایانی که انگار پایان تمام پایانها بود! فضاپیمای آتلاس با پرطمطراقی به آسمان میرود و چه حقیر به زمین میافتد. موسیقی شاهکار فلیپ گلس فضا را آن طور نشان میدهد که ما هیچ گاه به بزرگی فضا نمیشویم و همین فضا را غمگینتر میکند
فضاپیما نماد تمام زحمتهاییست که انسان برای ساختن این زندگی آشفته مدرن کشیده و چطور در یک لحظه به طبیعت میبازد… گاهی با دیدن این قسمت از فیلم یاد افسانه یونانی «پرواز ایکاروس» میافتم. هیچگاه نباید بیش از حد به خورشید(حقیقت) نزدیک شد…
من این قسمت از فیلم را بارها دیدهام. بارها
دریافت
حجم: 27.9 مگابایت