ناامیدی در بچهها موج میزند. یادم است ترمهای اول که بودیم، وقتی صحبت اپلای میشد جبهه کسانی که میگفتن میرویم ولی برمیگردیم سنگینتر بود. من هم جز جبهه اول بودم چون شهرم را دوست داشتم. هر چه جلوتر میرفتیم به مشکلات اضافه میشد و از جبهه اول کاسته. این روزها اما انگار وجود ندارند. اصلاً نمیشنوم کسی بگوید که میرود خارج ولی برمیگردد. عده کوچکی از بچهها ایران میمانند و عده عمده برای همیشه این خاک را ترک میکنند. اگر ازشان بپرسید چرا بیدرنگ پاسخ میدهند که ناامیدند. ناامید از بهترشدن، ناامید از اصلاح، ناامید از تغییر.
گروه بچههای مازندرانی دانشگاه را شماردم؛ بالای هشتاد درصد برنمیگردند. آن بیست درصد هم احتمالاً تعدادیشان بروند و نیایند. برای این مینویسم چون امروز دوستی به من زنگ زده بود و ناله میکرد که هنوز نتوانسته پذیرش بگیرد. پرسید که دانشگاههای غیرمعتبر و سطح پایین برای اپلای کدامند که همان جاها برود و گفت «اعتبار دانشگاه برام مهم نیست، فقط میخوام از این خراب شده فرار کنم».
این ها را که دیدم یاد پیانو «فرشته امید» از عمر اکرم افتادم. آهنگی که در نامش امید است ولی تنها چیزی که در آن حس نمیکنم، امید است.
بشنویم، Angel of Hope(فرشته امید) از Omar Akram
دریافت حجم: 3.31 مگابایت