کمتر از پنج سال پیش بود که پست بهشتی برای گونگادین نیست را نوشتم. داشتم در اشعار هندی گشت و گذار میکردم که به این داستان عجیب برخوردم. در کمال شگفتی دیدم در فضای فارسی ناشناخته است؛ پس سریع صفحه ویکیپدیایش را ساختم. حالا آن پست چند هزاربار و صفحه ویکیفایش احتمالا چند ده هزار بار دیده شده و گونگادین شناختهتر.
در پست نوشته بودم که تنها ترجمهای ضعیف از کتاب پیدا کردهام که شاید با اصل انگیسیاش فاصله داشته باشد.
امروز که صندوق پستی خوابگاه باز شد، دیدیم یکی از خوانندگان وبلاگ لطف کرده و اصل این کتاب را خریده و برایم هدیه فرستاده : )
با تمام قلبم سپاسگزارم. نمیدانید چقدر خوشحال شدم. خستگی بیماری را از تنم در کرد. باز هم بفرستید از این هدیهها برایم، من دوستشان دارم. دو عکس از کتاب را زیرتر گذاشتهام.
این روزها که مریض هستم شاید فرصتی برای خواندن کتاب باشد.
دارم فکر میکنم که صفحات کتاب را اسکن کنم و در اختیار وب فارسی بگذارم. قانون کپیرایت اما قلقلکم میدهد. نظر شما چیست؟ بگذارم اصل کتاب را یا نه؟ در وب موجود نیست.