امروز اتفاقی یاد حساب گودریدزم -که دو سه سالی هست رهایش کردم- افتادم و سری زدم. نگاهم به جمله «درباره من»ام که افتاد خاطراتی زنده شد. یادم هست آن روزها در گودریدز افرادی را دیده بودم که نه تنها به کتابهای درسی مدرسه، بلکه به کتابهای کودکی و خردسالیشان هم امتیاز داده بودند؛ و از آن گذشته افرادی را دیدم که به یک کتاب اما ویرایشهای مختلفش امتیاز داده بودند (و بسیار بعید میدانم آنها 3 ویرایش از یک کتاب را بخوانند!). اینها تنها نمونههای شدید از یک گروه انسانی بودند. جو کلی گودریدز برایم حس ناخوشآیندی داشت. جملهای در پروفایلم نوشتم و گودریدز را به کلی ترک کردم؛ «زندگی یه مسابقه نیست که با زیاد شدن عدد کتابهات برندش باشی».
این جمله یادم رفته بود، امروز اما حس میکنم از بهترین جملاتیست که نوشتم.
پ.ن: من خودم گودریدز دارم ولی یک حساب ناشناس که کسی رو دنبال نمیکنم. فقط برای بایگانی کتابهایی که خوندم استفاده میکنمش.