دوباره دیدن یک آشنا

وقت زیادی را در یوتیوب می‌چرخم، وقتی که دوست داشتم کمتر می‌بود. خودم را این جور راضی می‌کنم که یوتیوب حداقل بهتر از به معنای واقعی کلمه تلف کردن وقت در اینستاگرام است. veritasium یکی از کانال‌هاییست که ویدئوهایش را حتما نگاه می‌کنم؛ از معروف‌ترین کانال‌های یوتیوب با بیش از ۱۷ ملیون دنبال‌کننده. ویدئوهایش آموزنده، جالب و خوش‌ساخت است. مثلاً ویدئو رنگین‌کمان‌اش را خیلی دوست داشتم یا این یکی که درباره جهت‌گیری سیاسی انسان‌ها بود، یا این یکی از بی‌نظیرترین مسائل احتمالاتی‌ای بود که شنیده‌ام. آشنای فیزیک‌دانی دارم که می‌گوید از معدود یوتیوبرهاییست که ویدئوهای فیزیکی‌اش معتبر است (خودش هم فیزیک‌دان است). روشن است زحمت زیادی برای ویدئوهایش می‌کشد. اگر ببینم نقطه آبی‌رنگ کانال‌اش روشن شده سریع می‌روم ببینم چه چیز تازه‌ای آورده.


اولین تابستانی که از مهاجرتم به کانادا می‌گذشت اتاقی کوچک در ساختمانی بزرگ اجاره کرده بودم. پنج نفر، همه‌مان دانشجو، هم‌خانه بودیم، هر کدام یک اتاق داشتیم با حال و آشپزخانه مشترک. یکی از هم‌خانه‌ای‌هایم هنری(Henry) بود. مکانیک می‌خواند. پسری اهل تورنتو با موهای بور و پوستی سفید و هیکلی بسیار ورزشکاری و باشگاه‌رفته! اولین برخوردم با او را یادم است. اولین روزی که آمد داشت با کمک پدرش وسایل‌اش را می‌آورد و بین این وسایل بسته بسته آب‌جو بود. سلام کردم و گفتم «به هیکلت نمی‌خورد انقدر آب‌جوخور باشی!» خندید و گفت این از ویژگی‌های عجیب من است، هم عاشق ورزشم و هم عاشق آب‌جو. آن چهار ماهی که با او رفیق بودم دیدم که راست می‌گوید؛ سخت‌ترین رژیم‌ها را در غذا خوردنش داشت اما آب‌جویش همیشه به‌راه بود! کمی که با هم دوست شدیم گفت که پدرش استاد اقتصاد دانشگاه تورنتو است و وقتی اسم پدرش را گوگل کردم دیدم که انگار آدم گنده‌ایست. با هم درباره فیلم و سریال حرف‌ می‌زدیم و یک باری که غذای ایرانی به او دادم خوشش آمده بود. روزی به من گفت: «بذار یه چیزی بهت بگم، ما وقتی یکی می‌گه تورنتو می‌فهمیم اهل این طرف‌ها نیست، چون خودمون بهش می‌گیم تورانو با این که تورنتو نوشته می‌شه». یادم است تولدم را تبریک گفته بود ولی نفهمیدم از کجا می‌دانست کی تولدم است. روزی که داشت می‌رفت برای هم آرزوی موفقیت کردیم و دیگر ندیدم‌اش.

چند وقت پیش داشتم ویدئوی «چرا ام‌آی‌تی دارد ربات‌های حشره‌ای درست می‌کند؟» را از کانال veritasium می‌دیدم. بخش دومش که رسید، گرچه اول باورش سخت بود اما با خودم گفتم «باور کن این که هنری هست!». توضیحات ویدئو را نگاه کردم و دیدم نوشته نویسنده و کارگردان این قسمت هنری! دنیا چقدر کوچک می‌تواند باشد.

پ.ن: مدت زیادی نبودم، کمی طول می‌کشد به همه نظرات پاسخ بدهم.

پ.پ.ن: کار و زندگی من این روزها نوشتن است. یا باید مقاله علمی بنویسم یا جواب داورها را بدم یا خودم داوری کنم یا پاسخ ای‌میل بدهم. اگر می‌بینید کمتر می‌نویسم برای این است که زمان استراحت دیگر دستم به نوشتن نمی‌رود.

پ.پ.پ.ن: مدت زیادی نبودم. احتمالا وبلاگ‌های خوب زیادی آمده باشند که نمی‌شناسمشان. اگر وبلاگ جدید معروفی هست که به نظرتان نمی‌شناسم زیر بگذاریدش.

آواتار
دیدن ستاره‌ی روشنت بسیار زیبا بود. (:
سلام. ممنون ضمیر لطف داری.
آواتار
۰۹ فوریه ۰۹:۱۶ آقای یاکریم
سلام، آرزوی موفقیت و تندرستی:)
سلام همچنین. آرزوی شادی و سربلندی.
آواتار
۱۰ فوریه ۰۲:۴۶ رادیو سکوت
نوشته‌های‌تان مفید و سودمند، ادبیات‌تان دوستانه و صمیمی‌ست. کاش طوری می‌شد که بیشتر بهره‌مند شویم. شادمان و شادکام باشید...
لطف دارید ممنونم از نظرتون.
آواتار
۱۰ فوریه ۰۶:۰۲ 어씨예 ❄♒
منم چندوقته که جای اینستا یوتیوب رو پیش گرفتم . کانال جالبی به نظر میاد .
بسیار کانال جالبیه. من که خیلی دوستش دارم.
آواتار
۱۰ فوریه ۱۶:۰۵ نیلوفر توکلی
خوش برگشتی سرندیپ:))
خوبه که باز پست های جالب و تامل برانگیزت رو بخونیم و از سلیقه‌ی موسیقی ات
لذت ببریم.
سلام. خیلی ممنون از تعریفت و انرژی‌ای که دادی :)
به شکل عجیبی دیگه مثل قبل موسیقی گوش نمی‌دم. سرم با چیزهای دیگه گرمه.
آواتار
خیلی خوشحال‌کننده بود که بعد از مدت‌ها اینجا نوشتین :)
سلام. ممنون که هنوز این جا رو می‌خونی :)
آواتار
۱۲ فوریه ۰۱:۵۹ هالی هیمنه
چقدر خوبه که می‌نویسی. حقیقتش من هم دلم برای هنری تنگ شد :))
سلام هالی! چه خوب که بعد از مدت‌ها برگشتی! راستی از اون «ماشین پول‌سازی» چه خبر؟
آواتار
۱۳ فوریه ۰۱:۲۲ فاطمه ‌‌‌‌
وریتاسیوم رو من هم دنبال می‌کنم. تک‌تک ویدیوهاش رو ندیدم ولی اونایی که دیدم واقعا خوب بودن. چقدر جالب بوده که یه دفعه تو ویدیوش آشنا دیدین! منی که نمی‌شناسم هنری رو، برام جالب شد برم این ویدیوی اخیر رو ببینم :)
سلام. اگه اشتباه نکنم فیزیکی بودی درسته؟ دوست‌های فیزیکیم این کانال رو معرفی کرده بودن.
آواتار
۱۳ فوریه ۱۴:۰۹ فاطمه ‌‌‌‌
سلام، نه من مکانیک بودم. یادم نیست من چطور با کانالش آشنا شدم. ولی جالبه اخیرا راجع به نظریه گودل سرچ می‌کردم که یه چیز ریاضیه بیشتر، رسیدم باز به وریتاسیوم. اونو هم خیلی قشنگ توضیح داده بود.
آها! یادم اومد.
مباحث علمی زیادی رو پوشش می‌ده. ویدئوی آخرش درباره شیمیه.
آواتار
۱۵ فوریه ۰۷:۴۹ هالی هیمنه
قربانت :)
ماشین پول‌سازی که از اسمش پیداست تو خالیه. برا اون موقغ‌ها بود که کله‌م خیلی باد داشت :)) ولی خب از کنارش یه مدت یه پولی در آوردم و برای اون موقع به کارم اومد :))
بابت همون یه مدت هم خدا رو شکر. یادم افتاد اون زمان برنامم بود یک سر بیام و ببینمت ولی کرونا نگذاشت. خوشحال شدم باز تو وبلاگ دیدمت.
آواتار
خوش برگشتی پیمان
دلمون برات تنگ شده بود🌸
سلام گل ناز. خیلی خوشحالم که هنوز هستی.
آواتار
سلام. خیلی خوشحالم بعد از مدتها برگشتی. باور کن بارها بهت سر زدم و نومید برگشتم.
خوبی؟ چرخ بر وفق مرادت می چرخه؟
سلام شاه‌ورد! خیلی خوشحالم که هنوز این جا می‌بینمت. معلومه که باور می‌کنم، تو همیشه به من لطف داشتی.
خدا رو شکر خوبم. شاید تو از بهترین دوران‌های زندگیمم. از وضعیف فعلی و آرامشی که دارم راضیم و فعلا تکلیفم با مسیر آیندم روشنه.
آواتار
چه خوب که خوبی!
بسیار خوشحالم که قطار پیشرفتت روی ریل موفقیته. واقعا از ته دل خوشحال شدم که آرامش و آینده برات مفهوم داره، برعکس ما، توی ایران!
این بهترین دوران زندگی‌ت، همیشگی باد!
لطف داریم بهم شاه‌ورد. ایشالله زندگی تو هم به بهترین‌ شکل پیش بره.
آواتار
سلام خوشحالم که دوباره چراغ وبلاگتون روشن شد
سلام سحر لطف داری.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
سرندیپیتی تنها نام شخصیت صورتی کارتون جزیرهٔ ناشناخته نیست؛ «serendipity» واژه‌ای انگلیسی با پیشینه ایرانیست که به یافته‌ای نیکو به صورت ناگهانی اشاره دارد. دست‌آوردی اتفاقی و مثبت که جوینده به دنبالش نبوده، اما به دستش آورده.
همان‌طور که بعضی آدم ها ناگهان خوشبخت می‌شوند، همان‌طور که شاید شما یک روز سرندیپیتی خود را بیابید.

پ.ن: واژه سرندیپیتی از واژه ایرانی سرندیپ ساخته شده. سرندیپ به معنای سریلانکایی است.


ذات متن برای خوانده شدن است. کپی بدون ذکر منبع مجاز می‌باشد.