امروز خبر برنده شدن فردی در یکی از بزرگترین بختآزماییهای تاریخ به مبلغ نزدیک یک ملیارد دلار رو خوندم. روزگاری فکر میکردم اگه کسی در بختآزمایی برنده بشه دیگه غم مادیای در جهان نخواهد داشت ولی دیگه چنین باوری ندارم. چند سال پیش داستان زندگی افراد برنده بختآزمایی رو میخوندم و باورکردنی نبود تعداد اونهایی که نه تنها پولی براشون نموند، بلکه ورشکسته شدن و حتی خودکشی کردن. مسیر کلی داستان اعتیاد به خرج کردنه؛ تا جایی که همه پولهای بادآورده تمام میشه، ولی اعتیاد هنوز هست. پس اونها چون نمیتونن یک شبه از اون خرج کردن دست بردارن شروع میکنن به قرض کردن تا جایی که همه چیزشون از دست میره و ورشکسته میشن.
یکی از غمگینترین داستانها برای من داستان دیوید لی بود. دیوید فردی بسیار فقیر بود که یکی از بختآزماییهای بزرگ رو میبره و بعد از کسر مالیات دارای 27 ملیون دلار میشه. اون شروع میکنه به خرید ماشینهای گران قیمت و خانههای تفریحی ملیونی و حتی جت شخصی! و در همون سال اول 12 ملیون دلار رو خرج میکنه. مدتی بعد سر خرجکردنهای بیموردِ خانومش، دیوید ازش طلاق میگیره. بعد از اون پولهاش رو صرف خرید اسب و عتیقهجات و مواد مخدر میکنه تا به زودی همه پولها تموم میشن. ولی دیوید که نمیتونه یک شبه از عادات پرخرجش دست بکشه و به زندگی قبلیش برگرده! پس سعی میکنه تا با وام گرفتن و فروختن ملکهاش به پرخرجی ادامه بده.
تنها دوازده سال بعد از برنده شدن لاتاری، دیوید لی، بی هیچ پولی در جیب، در یک نواخانه و آسایشگاه درگذشت؛ در حالی که هنوز صدها هزار دلار به دوستانش بدهکار بود.