داستان خیلی کوتاه 14

یخ‌فروش، درمانده گفت:

«نفروختم، تمام شد»

الهام گرفته از شعر یخ‌فروش ثنایی

داستان خیلی کوتاه 13

تنها پدربزرگ گریه نکرد؛

نفهمید مرده.

داستان خیلی کوتاه 12

رنج یا سیگار، کدام را بکشم؟

داستان خیلی کوتاه 7

«شماره اشتباهه»
یک صدای آشنا گفت.

ترجمه

داستان خیلی کوتاه 6

غول جادو پرسید: «آرزویت چیست؟»

- مرگ

داستان خیلی کوتاه 5

ترسید؛ مرد کوری که نوری می‌دید.

داستان خیلی کوتاه 3

گوسفندانی بودیم؛
خرمان کردند؛
گرگ شدیم.

سینا به‌منش

داستان خیلی‌کوتاه 2

هـیچ حواسم نبود
دو فنجان ریختم…

Alastair Daniel

داستان خیلی کوتاه 1

گفت: «فردا برمی‌گردم»

ده سال قبل.

ترجمه

۱ . . . ۴ ۵
سرندیپیتی تنها نام شخصیت صورتی کارتون جزیرهٔ ناشناخته نیست؛ «serendipity» واژه‌ای انگلیسی با پیشینه ایرانیست که به یافته‌ای نیکو به صورت ناگهانی اشاره دارد. دست‌آوردی اتفاقی و مثبت که جوینده به دنبالش نبوده، اما به دستش آورده.
همان‌طور که بعضی آدم ها ناگهان خوشبخت می‌شوند، همان‌طور که شاید شما یک روز سرندیپیتی خود را بیابید.

پ.ن: واژه سرندیپیتی از واژه ایرانی سرندیپ ساخته شده. سرندیپ به معنای سریلانکایی است.


ذات متن برای خوانده شدن است. کپی بدون ذکر منبع مجاز می‌باشد.