گلچین خودبرجسته‌نماها

خودبرجسته‌نما یا استریوگرام تصاویری هستن که به کمک خطای دید باعث می‌شن تا یک تصویر سه‌بعدی برجسته رو در یک تصویر دوبعدی ببینیم. در انگلیسی بیشتر بهش جادوچشم(magic eye) می‌گن. من سال‌هاست که برای تفریح خودبرجسته‌نما می‌بینم و طبق عادتی که دارم لینک‌های مورد علاقم رو بوکمارک می‌کنم. دیروز دیدم که تعداد این‌ها داره زیاد می‌شه پس گفتم تو یک پست آرشیوشون کنم و بوک‌مارکام رو پاک کنم.

اگه بلد نیستین این تصاویر رو ببینین باید بگم کار سختی نیست فقط اولش باید کمی تکنیک و مهارت یاد بگیرین. این ویدئو یک راهنماست برای آموزش تازه‌کارها و مبتدی‌ها. البته من از این روش استفاده نمی‌کنم. [شاید شما نتونین بکنین ولی] من در حقیقت تنها تصاویر چشم چپ و راستم رو از هم سوا می‌کنم بعد فاصلشون رو دور و نزدیک می‌کنم تا تصویر سه‌بعدی بشه. این روش خیلی سریع‌تر و بهتره و روش اصلیش هم هست اما انگار بعضی افراد نمی‌تونن انجامش بدن و برای مبتدی‌ها هم آسون نیست. اگه خواستین تمرین کنین این عکس هم از معروف‌ترین‌های آموزشیه.

در حقیقت هر چیز تکرار شونده‌ای رو می‌شه برجسته دید. مثلاً «سرندیپ» متن زیر رو می‌تونین برجسته ببینید.

چگونه چیست سرندیپ تصویر سرندیپ جالب

در حالت عادی تصویر دو چشم شما بر هم منطبقه. کاری که باید بکنین اینه که «سرندیپ» دوم چشم چپتون رو بیارین روی «سرندیپ» اول چشم راستتون. اون وقت این کلمه برجسته می‌شه و باقی متن محو.

برای هر تصویر، من اول عکس رو می‌ذارم و بعد زیرش توضیح می‌دم که چی توش هست. که اگر وقتی نتونستیت تصویری رو ببینین با اون راه‌نمایی شاید کارتون راحت‌تر بشه.


استریوگرام

استریوگرام یک مرد نشسته در دست‌شویی! ولی خیلی خوب سه‌بعدی شده.


استریوگرام

Wow you did it

Good job


استریوگرام

یک حقله پیچ‌درپیچ که تورفتگی‌های قشنگی داره.


استریوگرام

این جدا عالیه! تو این استریوگرام بالای 10 تا برج مختلف با ارتفاع‌ها و نزدیکی‌های متفاوت و یه کشتی هست. خیلی هم با کیفیت درست شده.


استریوگرام

این یکی دو تا خطای دید مختلف رو با هم ترکیب کرده. یعنی حس می‌کنی که متحرکه. چیزی که دیده می‌شه رو نمی‌تونم توصیف کنم متاسفانه.


استریوگرام

این یکی علامت یین و یانگ ژاپنی(Taijitu - Small (CW).svg) رو به زیبایی سه‌بعدی کرده. عمق تصویرش خیلی خوبه.

آواتار
۰۴ مارس ۰۶:۲۴ احمدرضا ‌‌

من فقط سردرد میگیرم به اینا نگاه میکنم :))

احتمالا چون عادت نکردی. من راحت تمام روزم می‌تونم ازینا ببینم. گمونم این گلچینمم از بین بیش از هزارتا از این عکسا باشه.
البته من یه چهار پنج سالی هست که می‌بینم.

+وبلاگت چی شد؟
آواتار

سلام

خیلی لذت بردم از دیدن این تصاویر. پدر من یک کتاب داره به اسم افسون نگاه. نسخه ای که ما داریم مال سال 1373. کتابه حدود 30 تا تصویر استیریو گرام داره. 

اینم لینکش

نوشته هاتون رو دنبال میکنم. ممنون بابت نوشته ها.

آفرین! افسون‌نگاه احتمالا ترجمه همون magic eye  هست که نوشتم.

خواهش می‌کنم.
آواتار
۰۴ مارس ۰۷:۲۵ محمدمهدی طاهری

یادمه بچه بودم با هر کسی که داوطلب میشد مسابقه میذاشتم که کدوممون زودتر میفهمه توی تصویر چیه ، این قدر حرفه ای شده بودم که یک ثانیه ای میفهمیدم :))

اگه بتونی اون تناوبا رو به جایی که دوتا بغلی رو بندازی رو هم اون دوتایی که از هم فاصله دارن رو بندازی روی هم اغلب عمق تصاویر برعکس میشه ولی چشم پاره میشه بعضی وقتا هم این قدر فاصله زیاده که چشم زورش نمیرسه :))))) البته تو هیچ کدوم از این بالایی ها این اتفاق نیفتاد ک فک کنم چون عمقای مختلفی توی تصاویر هست.

من بازی «تفاوت دو تصویر را پیدا کنید» رو هم با همین روش چند ثانیه‌ای پیدا می‌کنم. اگه امتحان نکردی بکن.
آواتار
۰۴ مارس ۱۰:۵۴ وجوج جیم

اینجا خیلی فاخر آپ میشه.هر وقت میام میخونم دلم میخواد سیفون وبلاگ خودمو بکشم

درباره تصویر یکی مونده به آخری،اسم این اتفاق یه نوع خطای ادراکی هستش گمونم.ینی مغز شما چیزی رو تفسیر میکنه که اندام حسی(چشم) حس نکرده.معروف ترینش هم خطای مولر لایر

ممنونم.
آواتار

سلام.

من عاشق این تصاویرم.

به من که اینجوری یاد دادن که نوک دماغت رو به وسط عکس بچسبون و کم کم با تار کردن چشمات،از صفحه فاصله بگیر و ..

اولاش سخت بود،با تمرین یاد گرفتم.دیگه خیلی راحت و در عرض یکی دو ثانیه می بینم.دیدنش برام خیلی جذاب بود و هست هنوز.

خیلی سالهای پیش یادمه مجلاتش هم چاپ می شد و کل صفحاتش از اینا بود.منم تنها کسی بودم که میدیدم و دوستام به بهونه آستیگمات بودن چشماشون،از زیرش در می رفتن.

 

اون نوشته برام تازگی داشت و جالب بود.تا حالا هر چی دیده بودم عکس بود.

جزییات چین و چروک شلوار اونی که در دست شویی نشسته جالبه!!!

خوشحالم که خوشت اومده.

آره منم عاشق زحمتیم که برای اون کشیدن. خیلی خوب کار کردن.
آواتار

مدتها بود دنبال چنین چیزی بودم. اسمشم نمیدونستم. من تو بچگی‌هام همه‌ش از این چیزها داشتم کتابهاش قبلا تو دکه روزنامه‌فروشی هم حتی بود نمیدونم چرا الآن نیست تو دکه‌ها.

فکر کنم برای فروش کم خیلی از مجلات بسته شدن.
آواتار

یاد مجله‌ی دانستنیها افتادم که آخر شماره‌هاش اون وقتا یه استریوگرام میگذاشت ... 

مرسی

خواهش می‌کنم.
آواتار

من همه رو دیدم یوهووو 

قدیما خاله‌ام یه مجله داشت که پر ازین شکلا بود یکی از تفریحاتمون این بود که با اینا تو بعد از ظهرای گرم تابستون سرگرم میکردیم خودمونو

آواتار

سلام و درود آقا پیمان عزیز

 

پیام قبلیت رو هم توی وبلاگ آقاگل دیده بودم عزیز و اگر جواب ندادم بخاطر اینه ک هنوز تموم نشده عزیز !

 

بار اول هم بهت گفتم ، تموم بشه برات میفرستم .

 

یک ایمیل هم برام لطفن بفرست ک انشااله بهتر شدم و تمومش کنم و برات ایمیل کنم 

 

درپناه خدا باشی

سلام جانان. 
خیلی شرمندم یادم نبود اونو، فکر می‌کردم ندیدی.

خیلی ممنونم ازت، دستت درد نکنه. می‌فرستم برات.
آواتار

خواستم بدون توضیحات خودم چیزی سر در بیارم که خب نشد. :)) خیلی سخت بود! 🙄

آواتار
من عاشق این تصاویر تو یه ثانیه تصویر را میبینمش لذت میبرم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
سرندیپیتی تنها نام شخصیت صورتی کارتون جزیرهٔ ناشناخته نیست؛ «serendipity» واژه‌ای انگلیسی با پیشینه ایرانیست که به یافته‌ای نیکو به صورت ناگهانی اشاره دارد. دست‌آوردی اتفاقی و مثبت که جوینده به دنبالش نبوده، اما به دستش آورده.
همان‌طور که بعضی آدم ها ناگهان خوشبخت می‌شوند، همان‌طور که شاید شما یک روز سرندیپیتی خود را بیابید.

پ.ن: واژه سرندیپیتی از واژه ایرانی سرندیپ ساخته شده. سرندیپ به معنای سریلانکایی است.


ذات متن برای خوانده شدن است. کپی بدون ذکر منبع مجاز می‌باشد.