وبی که کاش نجاتش داده بودیم

امروز پس از این که خداحافظی آقاگل را از وبلاگ خواندم به ای‌میلم سر زدم و یک پیام بسیار کوتاه دیدم: «چرا وب فارسی مهم است؟». پاسخش سخت نیست، گرچه دردی را دوا نمی‌کند.

یادم آمد یک سال و نیم پیش، من و چندی از بچه‌ها می‌خواستیم اولین پروژهش‌کده هوش مصنوعی دانش‌گاه راه راه‌اندازی کنیم. برای این کار تعداد زیادی جلسه چندساعته برگزار کرده بودیم که بی‌نتیجه ماندند. برای یکی از جلسات متنی نوشته بودم که قسمتی از آن شاید پاسخ تو باشد. حوصله نوشتن پست تازه را ندارم، همان را کپی می‌کنم این جا.


اصل نوشته را می‌توانید این جا ببینید (صمصام و حاجی نام دو فردند).

دیروز که با حاجی حرف میزدم، خوش‌حال بود که در نوشتن کتابی شرکت نکرد که به زبان فارسی نوشته می‌شود؛ تا وقتی این را نمی‌دانست در مورد نوشتن کتاب کمی دودل‌ بود. صمصام چندی پیش خوش‌حال بود چون در تارنمای مدیوم، بعد از تلاش‌هایش مطلبی به زبان انگلیسی منتشر کرد. اگرحق با هندوها باشد، هر دوشان زندگی بعدی خوبی خواهند داشت و در اروپا به دنیا می‌آیند. مگر چه کسی از حاجی بیشتر برای انسان‌ها دغدغه دارد و مگر چند نفر مثل صمصام، کمک میکنند به یادگیری یک نفر؟ کمک‌های همین افراد است Aaron Ma انگلیسی‌زبان یازده‌ساله، می‌تواند در اینترنت جستوجو کند و اول با مقاله‌های صمصام‌ها با مقدامات یادگیری ماشین آشنا بشود و بعد با کتاب‌های حاجی‌ها دانش‌اش را عمیق کند و در یازده‌سالگی جز هم‌بخش‌گرها(contributor)‌ در گیت‌هاب TensorFlow باشد. خودش در کشوری توسعه‌یافته بزرگ شده و با این دانش که به لطف این دو به دست آورده هی کار خوب می‌کند و هی کار خوب می‌کند و در زندگی بعدی باز هم در اروپا به دنیا می‌آید.

اما یک پسر دبیرستانی ایرانی چه؟ درباره یادگیری ماشین شنیده اما در اینترنت چیزی یافت نمی‌کند چون صمصام‌ها همه چیز را به انگلیسی نوشته‌اند و کتابی هم نیست که بخرد! حاجی‌ها کتاب‌ فارسی نمی‌نویسند. این بچه نمی‌تواند مثل Aaron کارهای خوب زیادی بکند؛ پس اگر از نظر اخلاقی آدم خوبی باشد در زندگی بعدی‌اش شاید جلبک شود و اگر آدم بدی، بازهم در ایران به دنیا می‌آید.

من انتخاب کردم که سرم را پایین بیاورم و فقط به جلوی پایم نگاه کنم، دقیقاً جلوی پایم. جلوی پای من دانشی بود که غرب در آن غوطه‌ور بود؛ با هم‌کاری بسیاری از جهان‌سومی‌هایی که می‌شتابیدند برای حل مشکلات آن‌ها و در عوض آسودگی می‌گرفتند. این باعث می‌شد که کودک بعدی در غرب آسودگی بیشتری داشته باشد و کودک بعدی کشور خودش بیشتر در دریا به سوی آسودگی غرب دست‌وپا بزند. مثلاً من که احتمالاً در زندگی بعدی بازهم در همین ایران به دنیا می‌آیم احتمالاً وقتی به اخبار تکنولوژی نگاه کنم می‌بینم که اوه! چه پیش‌رفت‌هایی داشتند این انگلیسی زبان‌ها در {پردازش زبان‌های طبیعی} و هرکاری را یک هوش مصنوعی برایشان می‌کند اما چند سال بعد که میفهمم زبان فارسی حتی یک tokenizer هم ندارد، بیخیال کامپیوتر می‌شوم و می‌روم سمت کارهایی که باعث می‌شود باز هم در زندگی بعدی در ایران به دنیا بیایم. (پس باید درکم کنید که چقدر پیش‌رفت این کشور برایم مهم است! راه فراری ندارم).


می‌فهمی؟ متوجه عمق فاجعه می‌شوی؟

آواتار
موافقم که باید تلاش بشه غنای وب فارسی بالا بره. بارها شده وقتی کسی ازم سوالی پرسیده که جوابش رو بلد نبودم، گفتم <گوگل کن، به فارسی نه‌ها! انگلیسی.> مخصوصا درباره‌ی موضوعات مربوط به سلامتی و تغذیه، فضای وب فارسی پر شده از اطلاعات غلط و شایعه. تک و توک سایت خوب فارسی هم که پیدا بشه پر از تبلیغات گیج کننده‌ست.
دقیقا. این آقایون نه تنها با مدیریتشون نون رو از مردم گرفتن بلکه تریبون و پول دادن به آدما و کسایی که شایعه و دروغ پخش می‌کنن.
وب فارسی‌ای هم وجود نداره متاسفانه که غنایی به وب اضافه بشه.
آواتار
۰۸ دسامبر ۱۴:۵۹ 1 بنده ی خدا
اهداف قابل تحسینی بیان شده توی متن. امیدوارم همه بتونیم بهشون نزدیک بشیم. واقعا کمبود منابع فارسی حداقل تو کامپیوتر موج میزنه. و از یجایی به بعد همه به ادم توصیه میکنن هیچ چیز رو به فارسی سرچ نکن.فقط انگلیسی. که این تاسف باره
تا زمانی که جو مناسب نباشه بهش نمی‌رسیم. کار یک نفر نیست کار صدها نفرست.
و این جو نه تنها وحود نداره بلکه جوری نابود شده در ایران که امید کمی برای جان گرفتنش هست فعلاً فعلاًها.
آواتار
میدونید، کاش میشد فارسی و ایرانی راهشونو سوا کنن. ایران امروز داره به فارسی لطمه میزنه. من دلم میخواد محتوای فارسی توی یوتیوب تولید کنم، اما بیننده دارم؟ آیا به محتوای فارسی خوب اجازه نشر داده میشه؟ آیا بستر خوب قابلیت رقابت داره؟

ما همین الان داریم یه کتاب ترجمه میکنیم. ولی فایده‌ش از نظر من نزدیک به صفره. میره لای قفسه‌ها، کنار بقیه‌ی کتابای فارسی علمی(!!) گم میشه. محتوای فارسی نه تنها امروز اجازه رشد نداره، بلکه اعتبارش رو هم در دست اغیار از دست داده.
مردم زمانی که گشتنن و ذهنشون درگیر بدبختی‌های سیاسیه کم‌تر به سمت این چیزا می‌رن.
ما هم یک زمانی بلاگستان داشتیم ولی مجریان زمان احمدی‌نژاد مسلسل‌وار فیلترشون کردن و نابود شد بلاگستان.
آواتار
۰۸ دسامبر ۱۵:۱۳ 1 بنده ی خدا
جو مناسب چه شکلیه؟
از پایه‌ای‌ترین چیزهاش فیلتر نبودن یوتیوب و وبلاگ‌ها هست. + امید به زندگی
آواتار
۰۸ دسامبر ۱۵:۵۰ محمدرضا ...
یک سلسله پادشاهی کردن صفتی جز بی عرضگی ازشون باقی نموند ... اما بعدش یه نظامی اومد و ایران رو ساخت و آخرش تبعید شد.
انتخاب با خود ماست، که امروز حرکتی بکنیم یا ن ... اون نظامی نتونست کارش رو تموم کنه ... اما حرکت کرد و تغییری ایجاد کرد ... به نظرم ما داریم بر میگردیم به عقب دوباره ... تبدیل به اون سلسله بی‌عرضه میشیم ... که فقط می‌دونه با این وضع نمیشه ... و کار دیگه‌ای نمیشه کرد ...
باور دارم که همیشه یک راهی هست ...
آواتار
۰۸ دسامبر ۱۶:۰۶ بنیامین بیضایی
حتی خیلی‌ها رو دیدم که می‌گن نوشتن مقاله به زبان فارسی برای موضوعات تخصصی به درد نخور است و چند نفر به خود من هم توصیه کرده‌اند که اصلا فارسی نوشتن سم است و برای دیگران هم مضر است. استدلالشون هم این بود که شاید تو یک موضوع را به فارسی خوب توضیح بدهی و فرد فارسی‌زبان بخواند و متوجه شود ولی برای موضوع بعدی مجبور است انگلیسی یاد بگیرد پس همان بهتر که از اول تو هم متنت را انگلیسی می‌نوشتی که هر کسی می‌خواست بخواند از همان اول انگلیسی بخواند و احساس نیاز پیدا کند به یادگیری زبان انگلیسی.
این استدلال عجیبیه! انگار یادشون رفته خودشون بیشتر چیزا رو از کودکی به فارسی یاد گرفتن و قطعا رادرفورد کارشو به فارسی ننوشته بود! (با استدلالشون کلا نباید کتاب مدرسه رو هم فارسی می‌نوشتیم + زبان علم چندی پیش فرانسوی بود، با این استدلال همه جهان کلا باید فرانسوی می‌رفتن جلو).

و متاسفانه این دیدگاه تو شریف هست چون بیشتر بچه‌ها از طبقه متوسط به بالا هستن و عده زیادی بچه پول‌دار. فکر می‌کنن همه باید انگلیسی بلد باشن! مگه همه پدر مادرشون پول داشتن که بفرستنشون کلاس زبان؟ جمعیت بزرگی از افرادی هستن که جز این وب فارسی دریچه دیگه‌ای ندارن. + بخون این پست لنی رو.
اون وقت یه بچه انگلیسی زبان از همون کودکی می‌تونه کلی آموزش داشته باشه. چینی‌ها و اروپایی‌ها هم همین جور.
آواتار
۰۸ دسامبر ۱۶:۱۱ دامنِ گلدار
زمانی که دانشجو دکتری بودم استاد درسی می‌گفت چینی‌ها مقالاتشان رو به چینی می‌نویسن و ما اگر از الان شروع به یاد گرفتن چینی نکنیم ممکنه هیچوقت در سالهای آینده به دانش اونها نتوانیم دسترسی داشته باشیم.
دیروز هم جلسه‌ی کتابی بود درباره عزیز نسین که دغدغه‌های مردم ترکیه چقدر برای ما آشناست و با وجود این ممکنه همه نشناسند در دنیای غرب این نویسنده رو چون کارهاش به انگلیسی ترجمه نشده
به نظرم ترجمه به انگلیسی برای هر زبانی الان کمک می‌کنه کاری دیده بشه در دنیا، و قراره غرب با دانش و فرهنگ ما از این طریق آشنا بشه.. و از سمتی هم مواردی هست که اونجا بیشتر مطرح شده و اطلاعات قابل استنادتره، اینجا افرادی مثل من تنبلی میکنند، اطلاعات دست اول رو میگیریم می‌خونیم ولی یا به انگلیسی اشتراک میگذاریم یا فقط برای خودمون میمونه.. مثلا تیتر مقالات ترجمان رو که میبینم فکر میکردم اینها ترجمه میشه و چون قبلاً خوندم اصل مقاله رو دیگه نرفتم ترجمه رو بخونم. ترجمه‌های سریع و پیدا کردن معادل خوب و روان کار زمانبری هست، به همین خاطر یک راه این بوده که مثلا بزرگتر من گفته شروع کن کتابها رو آفست بخون که از الان عادت کنی و اینطوری همیشه من به اصل انگلیسی به چشم بهتری نگاه کردم تا ترجمه..
در کل حرفهایت برای من جدید و قابل تامل هست.. و اگر پیشنهادی داری برای کسی در شرایط من که علاقه دارم که برای این هدف تلاش کنم، ممنون میشم بگی :)
من ترجمه کردن رو همیشه درست نمی‌دونم. من باور دارم (مثل وبلاگ خودم) باید تنها نوشت! نیازی نیست ترجمه کنیم. ما یک چیز رو یاد گرفتیم، حالا همون رو به زبان فارسی بازگو می‌کنیم، به همین سادگی. (البته باور ندارم ما آدم‌های تک‌تکی بی‌پشت‌وانه بتونیم جز کار کوچیک کاری کنیم).

ویکی‌پدیای فارسی بهترین جا برای کمکه. + یوتیوب.
آواتار
۰۸ دسامبر ۱۷:۰۶ دامنِ گلدار
بله هست چه جور هم، برق بودم ریاضیم خوبه حالا هم هوش مصنوعی و دیتا ساینس کار میکنم.
ولی یوتیوب هم فیلتره خب، شاید منظورت آپارات یا شبکه‌ی دیگه مثل اینستاگرامه؟
چه خوب! منم هوشم. چینیا دارن تو هوش چینی چاپ می‌کنن!؟ عجب! چه زیررشته‌ای هستی؟ من زبانم.

آره یوتیوب، چون بهتره و بقیه افتضاحن.
عیب فیلتر بودنش کمتره از فیلتر بودن وبلاگه. چون گوگل تو سرچش ویدئو رو بالاتر نشون می‌ده همیشه.
آواتار
۰۸ دسامبر ۱۷:۴۱ دامنِ گلدار
خب، من هوش اوریجینال نیستم :)
برق بودم مخابرات، و پردازش سیگنال و آمار و این چیزا خونده بودم، حالا زمینه کاریم این شده چون کار برق رو دوست نداشتم. الان با همین tf و ابزارهای یادگیری ماشین ابری و کمی ابزارهای نرم‌افزاری که تمومی هم ندارن دست به گریبانم، جوری شده فکر میکنم رشته‌ام نرم‌افزار بود راحتتر بودم چون دیگه زیاد تحقیقاتی نیست این رشته و همه رفتن سمت محصول و چرخه نرم‌افزار.‌
خلاصه.. همچنان در تلاش برای جاافتادن!
ممنون از توضیحاتت، موفق باشی بیشتر و بیشتر
اوه سیگنال. زیباترین درسیه که پاس کردم.
تو هم موفق باشی.
آواتار
من شخصا خیلی دوست دارم به فارسی از زیست بنویسم چون تقریبا هیچ چیز دقیقا علمی و جدیدی (جز شاید دو سه تا سایت خبری) پیدا نمی‌شه. ولی خب، باید یک جایی باشه برای نوشتن. من خیلی دنبال همچین جایی گشتم، و پیدا نکردم. اگر جایی بود، قطعا همکاری می‌کردم، حتی داوطلبانه. بچه‌های کلاس ما یک مدت می‌خواستند از آزمایش‌هامون فیلم بگیرند و آپلود کنند یا مطالب درسی‌مون رو جایی بذارند، ولی به‌شدت وقت‌گیره. و فکر می‌کنم اگر هدف بیش‌تر این باشه که عموم مردم به مطالب علمی دست پیدا کنند، یک وبسایت بهتر از یوتیوبه. دقیق نمی‌دونم، ولی یوتیوب یکم خارج از دسترس به نظر میاد. حالا نمی‌دونم چرا این‌قدر دارم می‌رم توی جزئیاتش :)) ولی کامنت‌ها رو که می‌خوندم، یک جورهایی به نظر می‌رسید که بشه همچین وبسایت‌ها یا کلا منابعی درست کرد، که توش دقیقا علم باشه.
یک مشکل اساسی‌ای که هست که یک بار دیگه هم گفتم، اینه که هیچ نهادی نیست که لغات علمی رو ترجمه کنه. که یک ترجمه‌ی واحدی باشه. در نتیجه چندان منطقی نیست که از کلمه‌ای که خودت ساختی استفاده کنی، چون طرف مقابلت نمی‌فهمه داری چی می‌گی.
بهترین جا برای کمک فعلا ویکی‌پدیا هست. جوی دوست‌داشتنی و خواننده‌های زیاد. زیباترین‌جایی بود که توش فعالیت داشتم.
و یوتوب. به نظر من آینده برای یوتوب هست.

به نظر خودم هست که از خودت واژه بسازی. بعضی از واژه‌های امروز فارسی رو مترجم‌های 20 و خورده‌ای ساله قدیمی ساختن احتمالاً. من خودم تو ویکی‌پدیا واژه‌هایی ساختم بعد دیدم حتی استفاده شده.

گرچه بگرد شاید فرهنگستان براش واژه گفته باشه. گرچه واژه‌های تخصصی رو چندان کاری نداره بهش.
برای واژه‌های تخصصی علمی ملایری منبع واژه‌های فارسیه (که اخترشناسه و بسیاری از واژه‌هایی که تو اخترشناسی می‌شنوی و فکر می‌کنی فارسین و از قدیم بودن، کار ایشونه). این واژه‌نامه برای اخترشناسیه ولی گاهی زیست‌شناسی و این‌ها هم توش پیدا می‌شه.
آواتار
اوضاع وبلاگ نویسی ما هم شده شبیه مهاجرت مون به کشورهای دیگه. هر کسی که چیزی بلد بود و دستش به جایی می رسید گذاشت رفت. موندیم یک مشت آدمی که ... فکر می کنیم همیشه با رفتن همه چیز درست می شه. بله می شه. اما فقط برای همون نفری که رفته... می دونم که بودن میون آدم هایی که ارزشی برای کارهات قائل نمی شوند خیلی سخته. اما همیشه هستند کسانی که دوست دارند یاد بگیرد اما به هزار دلیل امکانات بقیه رو ندارند.
یادمه یک بار مستندی روستایی نشون می داد از پسرکی که با برادرش در سن پنج شش سالگی آشغال جمع می کردند و خود ِاون مرد می گفت که تنها غذاشون میوه های گندیده و ته مونده های ملت بود! اما یک نفر دستش رو گرفت. خرج مدرسه ش رو داد و اون حالا شده بود مدیر یک کارخونه که توی همون روستا دست اهالی ده رو به کاری بند کرده بود...
نمی شه از کسی انتظاری داشت. به نظرم دوره ای هست که هر کسی باید خودش انتخاب کنه ولی در نهایت گوشه چشمی به اثر نهایی انتخابش داشته باشه. همه چیز محدود به حالا و عمر ما نمی شه. همونطوری که گذشته گان ما هم فقط به فکر خودشون نبودند... .
من نوع تفکرم اینه که همیشه تقصیر رو از یک جامعه و مردم حذف می‌کنم و همیشه می‌گم جامعه بی‌تقصیره (چون تنها زمانی جامعه می‌تونه مقصر باشه که ادعا کنی در ژنتیکشون چیزی وجود داره که این جوریشون کرده ولی خارجی‌ها رو نه).
پرسش من همیشه اینه که «چی باعث شده جامعه به این سمت بره؟». عوامل برای من مقصرن.

در باره وبلاگ به نظرم فیلترینگ دوران احمدی‌نژاد. پیش از اون بلاگستان گلستان بود. من همه چیز زندگیم رو به فارسی و از وبلاگ‌ها یاد گرفته بودم.
آواتار
چه نوشته خوبی.
من ازت ممنونم که انقدر به این مساله اهمیت می‌دی.
این احترامی که نسبت به زبان‌ها داری واقعا قشنگه.


راجع به اهمیت وجود محتوای خوب به زبان فارسی هم اولین بار چندسال پیش محمدرضا شعبانعلی منو نسبت به این مساله حساس کرد، و بعد هم که «متمم» رو ایجاد کرد که به نظرم جز منابع قوی فارسی هست و خودم از محتواهاش استفاده کردم. ولی خب تنوع موضوعاتش کمه.


اما در کل می‌دونی انگار کسی سودی تو این قضیه نمی‌بینه. اینکه بشینی محتوای تخصصی به زبان فارسی تولید کنی جز با نگاه کار عام المنفعه توجیه دیگه‌ای نداره انگار. اونم تو این دنیای شلوغ و رقابت‌جو که آدما ترجیح می‌دن این زمانو صرف یادگیری چیز دیگه‌ای بکنند.
البته دغدغه من این جا زبان نبود چندان.

درباره «منفعت» کاملاً حق با تو هست. در نظرات دیگه هم گفتم که حکومت‌داری ایران نابود کرده فرصت‌های تولید محتوی رو به زبان فارسی! (و برای همین چیزی ارش نمونده). الان تنها چیز ممکن همین دلی کار کردنه، این که خودت لذت ببری و برای همین محتوی تولید کنی.
اگه غیر از این بود ناامید نبودم. ولی فعلا اینه و یعنی وب فارسی نابودشده هست.
آواتار
۰۹ دسامبر ۰۰:۵۰ علیرضا آهنی
متاسفانه اینقدر مطلب بدردبخور تو وب فارسی درباره فارسی کمه من حتی سعی هم نمی کنم فارسی سرچ کنم.
همین آغاز فاجعه هست. یادت باشه تو کسی هستی که «توان فارسی سرچ نکردن» رو داری. هزاران نفر هستن که ندارن. ما هر روز بی‌سوادتر، کم‌صنعت‌تر و فقیرتر می‌شیم اگه همین جوری بخواد پیش بره.
آواتار
۰۹ دسامبر ۰۳:۲۹ Mohsen Farajollahi シ
عمق قاجعه زمانی هستش که وقتی من یک مشکلی در برنامم پیش میاد و فکر میکنم "اوه این حتما خیلی مشکل جدید و جدی هستش و اصلا امکانش نیست تو اینترنت پیدا بشه" و وقتی میرم سرچ میزنم میبینم دقیقا به همون سوالم 10 سال پیش جواب دادن! و البته به زبان انگلیسی...
با اینکه میگن تو حوزه کامپیوتر شاید نیازی به تخصص زبان انگلیسی نداشته باشی ولی کاملا در اشتباهن. چون بنابرگفته شما همه چیز به انگلیسیه. حالا مسئولین عزیز ما برای حفظ زبان شیرین فارسی چیکار میکنن؟ یک سری کلمه تخصصی رو اینور اونور میکنن و به عنوان "فارسی را پاس داریم" به زبان فارسی اضافه میکنن. اگر به جای اینکار ها از افرادی که مقالات انگلیسی رو چه به صورت رایگان و چه به صورت پولی ترجمه میکنن قدردانی میکردن مطمئنا الان وضعیتمون بهتر بود! حداقل در حوزه دانش. محاورات کلا بحث جدایی هستش و بهبود وضعیتش به نظر من به مراتب سخت تره.
آقاگل وبلاگ قشنگی داشت. با اینکه برخی پست هاش واقعا قابل تامل بود ولی تا جایی که میتونستم میخوندمشون... امیدوارم دیگه شاهد رفتن دوستانمون نباشیم.
این گفته هم که همه چیز به انگلیسیه کمی ناقضه. در حقیقت «همه چیز به انگلیسی، چینی، هندی، فرانسوی و شاید زبان‌های دیگه که من ازشون خبر ندارم هست». گزاره درست اینه که «چیزی به فارسی نیست». اونم علتش نابودی صنعت و اقتصاد در این مملکته.
آواتار
آره دیگه متوجه شدم منظورت اینه که محتوای فارسی خوب برا عده‌ای که زبانی غیر از فارسی نمی‌دونن تو دسترس نیست. ولی کلا چون دغدغه‌ی زبان رو هم داری به صورت کلی گفتم از همین تریبون تشکر کنم :))

آها :)) ممنون.
آواتار
سلام
پست اون عزیزی که توی کامنت لینکش رو گذاشته بودین خوندم. اگر توانایی اشک ریختن داشتم اشکم جاری میشد.
من متخصص نیستم اما به نظرم محتوای غنی در وب فارسی (محتوای تولیدی و نه ترجمه و وابسته به خارج) وقتی میتونه به وجود بیاد که ما از نظر اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آسودگی باشیم و شرایط گسترش علم برای افراد علاقه مند فراهم باشه. که فعلا نیست. و حالا حالاها هم نخواهد بود.
البته در همین مرداب فعلی هم گلهایی شکفتن. مثل متمم که یکی از دوستان مثال زد. مثل وبسایت آقای شاهین کلانتری و مدرسه نویسندگی شون که واقعا از تجربه و علم و عمل خودشون مینویسن.
اما خب بخش زیادی از محتوای خوب وب فارسی در اصل ترجمه ست. مثلا در حوزه دیجیتال مارکتینگ سایت نوین خیلی قویه. اما تقریبا کل محتواشون ترجمه و بازنویسی شدست.
به نظرم بهترین کاری که ما فعلا میتونیم بکنیم اینه که در حد توانمون از تجربیات و دانسته های خودمون (دانسته های عملی و کاربردی) بنویسیم. و همینطور به شیواترین و ایرانیزه شده ترین (ایرانی‌سازی شده ترین) حالت ممکن محتوای مفید خارجی رو ترجمه کنیم.
واقعا فعلا ترجمه یک اجباره.
تا چندوقت پیش بخشی از مسیر آینده ام برای خودم شامل برنامه نویسی بود.
اگر روزی دوباره بیام سمت برنامه نویسی حتما سعی میکنم به زبان فارسی ساده هرچیزی که یاد گرفتم رو رایگان آموزش بدم. شاید اتفاقی که اون عزیزمون (مثل اینکه اسمش رو نوشتید لنی) رقم زد، من هم بتونم رقم بزنم و به یکی کمک بکنم.
راستی چندوقت پیش یه ایده ای برای ترجمۀ انبوه مطالب خوب وب انگلیسی به ذهنم رسید که توی این پستم توضیحش دادم.
http://www.navidsh.ir/three-topics-around-blogs/#idea-id
البته ایدۀ خیلی خامیه و جای کار زیاد داره. مثلا میشه بهش دسته بندی های تخصصی اضافه کرد. مثلا بخشی وجود داشته باشه که فقط مربوط به آموزشها و داکیومنت های برنامه نویسی باشه.
نظر شما درباره ترجمه مطالب خوب وب انگلیسی چیه؟
----------
یه نکته ریزی هم بگم. توی بحث کامپیوتر حتی اگه یه روزی واقعا محتوا و آموزشهای خوبی هم داشتیم باز به نظر من یادگیری زبان یک الزامه. چون کل سینتکس برنامه نویسی و مفاهیمش به انگلیسی هستن. حتی اگه به من بگن switch به فارسی یعنی فلان، باز هم تهش من باید بنویسم switch و کل کدهام به زبان انگلیسی هست.
شما توی یکی از کامنتها گفته بودین همه پول ندارن برن کلاس زبان. که من کاملا قبول دارم. ولی به عنوان کسی که کلاس زبان رفته یه نکته مهمی رو یادآوری میکنم. اثر کلاس زبان در یادگیری زبان آموز خیلی کمه. مهم مطالعه و تلاش خودمونه. خودم زمانی که کلاس میرفتم هم بالای 90 درصد دانش زبانیم همیشه از جایی غیر از کلاس زبان به دست میومد.
برنامه نویس های زیادی رو میشناسم که اصلا کلاس زبان نرفتن و با مطالعه و خودآموزی زبان یاد گرفتن. برای برنامه نویسی نیاز چندانی به مهارت گفتاری و شنیداری انگلیسی نداریم (دقیقا مهارت هایی که کلاس زبان ارائه میده). همین که مفاهیم کلمات و جملات رو درک کنیم کافیه. و این با تلاش و بدون کلاس زبان به دست میاد.
ممنون، پستت رو به زودی می‌خونم.
من هنوزم تاکید می‌کنم که ویکی‌پدیا جای بسیار خوبی برای فعالیته. هزاران نفر مقاله‌هاشو می‌خونن و منبع اطلاعاتیشونه.

درباره ترجمه من چندان موافق نیستم. به نظرم ما باید خودمون بنویسیم. اصلاً نیازی به ترجمه نیست! می‌تونیم چیزهایی که یاد گرفتیم رو به سبک خودمون بنویسیم.

درباره کامپیوتر باز من مطمئن نیستم اگه بخوای در سطح معمولی (مثلاً پایتون یا html) کد بزنی هیچ نیاز خاصی به انگلیسی بلد بودن داشته باشی. به ما دوم راه‌نمایی برنامه‌نویسی یاد دادن و من بدون هیچ انگلیسی‌ای برنامه‌های جالبی می‌نوشتم. دانش‌گاه هم که اومده بودم زبان بلد نبودم چندان. این پست رو ببین، من بدون انگلیسی دونستن و با فارسی سرچ کردن و چیزایی که تو کلاس بلد بودم زدمش.
آواتار
علاوه بر اینکه خیلی‌ها امکانات یادگیری زبان رو ندارن و به همین دلیل ظلم میشه بهشون یه بحث دیگه به نظرم کیفیت انتقال مطالب هست. به نظرم هرچقدرهم آدم زبان انگلیسیش خوب باشه باز کیفیت انتقال مطالب با زبان مادری بیشتره. به همون دلیلی که آدم توی کافه‌ها و مکان‌های آشنا احساس راحتی بیشتری داره تا جایی که خاطره‌ای توش نداره و باهاش غریبه هست. وقتی آموزش به زبان مادری و با اصطلاحات زبان خودمون باشه انتقال بهتر صورت میگیره. برای خود من شخصا این تفاوت هست.
آره برای منم هست.
آواتار
۱۰ دسامبر ۱۳:۳۳ عرفان‌‌ ‌‌‌‌
برای منم پیش اومده که مجبور شدم خیلی جاها انگلیسی سرچ کنم..
بجای کار کردن روی موتورهای جستجوگر بومی، یه وقتی رو هم باید آقایون مسئول در این زمینه بزارن..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
سرندیپیتی تنها نام شخصیت صورتی کارتون جزیرهٔ ناشناخته نیست؛ «serendipity» واژه‌ای انگلیسی با پیشینه ایرانیست که به یافته‌ای نیکو به صورت ناگهانی اشاره دارد. دست‌آوردی اتفاقی و مثبت که جوینده به دنبالش نبوده، اما به دستش آورده.
همان‌طور که بعضی آدم ها ناگهان خوشبخت می‌شوند، همان‌طور که شاید شما یک روز سرندیپیتی خود را بیابید.

پ.ن: واژه سرندیپیتی از واژه ایرانی سرندیپ ساخته شده. سرندیپ به معنای سریلانکایی است.


ذات متن برای خوانده شدن است. کپی بدون ذکر منبع مجاز می‌باشد.