وقتی دو کودک با هم به دنیا مییان بهشون دوقلو میگیم. همین طور سهقلو، چهارقلو و پنجقلو. پس به نظر این کلمهها کاملاً فارسی مییان نه؟ بذارین با ریشهشناسی عامیانه کاوشش کنیم. دو که یعنی دو، قُل هم مثل بازی یک قل دو قل، یعنی چیز کوچک و «لو» هم مثل گردالو و پشمالو هست. ولی نهتنها این کلمه فارسی نیست و «دو» هم توش هیچ ربطی به عدد دو نداره؛ بلکه سهقلو و چهارقلو هم در اصل بیمعنی هستن.
بذارین راحتتون کنم؛ دوقلو(Doğulu) کلمهای کاملاً ترکی به معنی شرقی هست(شرق هم دوقو)!. ولی چطور کلمهای که در زبان دیگه شرقی هست میتونه تو فارسی به معنای به دنیا اومدن دو تا بچه با هم باشه!؟ واقعاً چطور ممکنه؟ تو این پست میخوام بگم که چطور.
چون در فارسی فرقی بین «ق» و «غ» نیست من هر دو آوا رو «ق» نوشتم.
باید گفت که ما هیج جور نمیتونیم بگیم که کلمهای دقیقاً چطور وارد زبان شده. ولی از اونجا که زبان قواعدی داره و گذشتهگان ما هم انسان بودن و میشه درکشون کرد؛ ما میتونیم حدسیاتی بزنیم.
اول از همه باید دوقلو رو در زبان ترکی شکافت تا دید چرا معنی شرقی میده. کلید در قسمت «دوق» هست. نزدیکترین در فارسی به «دوق»، «زاد» هست. دوق در زبان ترکی به زادهشدن و به دنیا اومدن ربط داره. پس تا این جا فهمیدیم احتمالاً چون خورشید از شرق زاده میشه این کلمه رو برای شرق به کار میبرن و لغتنامه ترکی هم این رو تایید میکنه.
پس ممکنه در ترکی کهن دوقلو همیشه به معنای شرق نبوده باشه. «لو» یک علامت نسبت ساده هست پس معنای دقیق دوقلو میشه «زادهشده» و احتمالاً در ترکی کهن هم در معنی اصلیش استفاده میشده.
خوب، انگار نزدیک شدیم. ترکها هنگام به دنیا اومدن دوقلوها باید جملاتی شبیه به «دو کودک زادهشدن» یا جمالاتی که زادهشدن در اون بود رو به کار میبردن. از طرفی فارسی زبانها این واژه رو گرفتن و چون در اولش «دو» داشت، عدد ۲ در ذهنشون برجسته میشد و همین طور سهقلو، چهارقلو رو ازش ساختن.
گویا این کلمه طی یک سوءتفاهم بامزه و جالب وارد فارسی شده و جا خوش کرده. در فارسی واژه دقیقی برای دوقلو پیدا نکردم ولی احتمالاً از واژههای گستردهتری مثل همزاد یا همال براش استفاده میشد.