«برای فروش»
لباسهای کودکی که زاده نشد.
برگرفته از اولین داستان ششکلمهای از ارنست همینگوی:
For sale: baby shoes, never worn
- ۱۷/۰۷/۲۱
«برای فروش»
لباسهای کودکی که زاده نشد.
برگرفته از اولین داستان ششکلمهای از ارنست همینگوی:
For sale: baby shoes, never worn
چند ماه پیش خواستم یه آمار از وبلاگنویسهای بیان دربیارم پس هر وقت به بیان اومدم سری به صفحهٔ وبلاگهای بهروز شده زدم و چندتا وبلاگ اول رو با برچسبهای جنسیت خانم؛ آقا؛ و نوع وبلاگ مذهبی؛ شخصی؛ خدماتی؛ دستهبندی کردم. امروز دیدم که تعداد این وبلاگها به حدود صد و شصت عدد رسیده که نسبتاً نمونه خوبی برای جامعه بیان هست پس تحلیلهای آماری که میشد رو از تو این دادهها در آوردم و نمودارشون کردم.
گفتم شاید برای شما هم جالب باشه.
پست قبل رو پاک کردم. مشکلات من بهتره در قلمرو خودشون بمونن. دوست ندارم برای تخلیهٔ خودم فضایی فراتر از محدودهٔ این مشکلات رو تلخ کنم، شاید خوانندهای برای یک قلم شادی مجازی هست که به این وبلاگ میآد.
دهانتون رو با این آهنگ ایتالیایی شیرین کنید. Quando una stella muore(هنگامی که یک ستاره میمیرد) از Giorgia
دریافت
حجم: 4.65 مگابایت
روی این موسیقی قفل شدهبودم که تصمیم گرفتم به اشتراک بذارمش. امیدوارم شما هم دوست داشته باشید.
بشنویم The Moment(لحظه) از Kenny G.
دریافت
حجم: 6.2 مگابایت
گونگادین، جزء معدود نویسندهگانیست که کتابشان را راحتتر از سرگذشت خودشان میتوان باور کرد؛ شاید هم تنها نویسنده باشد. حتی هنوز هم بعضیها باورشان نمیشود که فردی روستایی و درسناخوانده روی کاغذهای باطله، کتابی به زبان انگلیسی بنویسد که به پرفروشترین کتاب سال انگلستان تبدیل شود. و آن فرد نه از انگلستان، بلکه از روستایی از لرستان ایران باشد که حتی خط فارسی را هم به تنهایی یاد گرفته. کتابی که نامش حقیقتی تلخ را بیان میکند: «بهشتی برای گونگادین نیست»
اگر نمیشناسیدش بگذارید تا اولین نفر باشم که برایتان تعریف میکند…
دیروز دوستی در یک نظر خصوصی خواسته بود تا «طبق روال همیشه» یک موسیقی بیکلام آرامشبخش معرفی کنم. و خوب، چشم.
حقیقتش رو بگم هر وقت که صوتی قرار میدم با حال من در اون زمان گره خورده! نمیشه این دو رو از هم جدا کرد انگار که هر دو معرف یکدیگرن. اما حالا باید صوتی رو میذاشتم که از نظر احساسی رابطهای با حال من نداشت. کار سختی بود و در نهایت یک موسیقی آرامشبخش یا relaxing رو انتخاب کردم که نه نام هنرمند اثر رو میدونم و نه نام واقعی کار رو، حتی مطمئن نیستم که نام خاصی داشته باشه! تنها چندسال قبل از کانال یوتوب relaxdaily برداشته بودمش.
تقدیم به آن دوست وبلاگی(امیدوارم که راضی باشن) relaxdaily N°025(ریلکسدیلی شماره 25) از هنرمندی شناختهنشده.
دریافت
حجم: 6.43 مگابایت
بعد از چندین حادثهای که پیش آمد و صورت مردمی از قشر بیرنگ، در آن قرمز شد. فقط به سرخ شدن صورت طبیعت فکر میکردم…
این حوادث از هر ارتفاعی که بود! از گسستن ساختمانی بلند یا مسدود شدن معدنی عمیق، مرا به یک نقطه میبرد. به پوشهای که در آن نوایی بود که نوازندهای گرچه برای حادثهای متفاوت! اما برای سوگی یکسان نواختهبود.
مرثیهای برای تمام جنایات طوفانها، زلزلهها، ریزش ساختمانها، آتشفشانها و تمام معدنها. مرثیهای برای آن قسمت از چهره طبیعت که دل ما را شاد نمیکند. مرثیهای برای آنچه دیروز اتفاق افتاد. مرثیهای برای حال امروز من.
بشنویم Elegy for the victims of the earthquake and tsunami(مرثیهای برای قربانیان زلزله و تسونامی) از Nobuyuki Tsujii
دریافت
حجم: 5.19 مگابایت
وقتی در این هفته از فشار تکالیف و میانترمهای تمام ناشدنی دانشگاه خسته شده بودم با خودم فکر میکردم و میپرسیدم: «آخه برای چی؟ چرا؟ چرا نباید مثل یه آدم عادی زندگی کنم؟» و وقتی جواب راضی کنندهای برای این سوالم پیدا نمیکردم، تنها این آهنگ آرومم میکرد. آهنگی که ممتازترین نقاش در طرح کردن زندگی آشفته منه!
Koyaanisqatsi یک کلمهٔ سرخپوستی است به معنای «زندگی آشفته»؛ «زندگی پر هرجومرج»؛ «زندگی خارج از تعادل» و انگار و انگار این کلمه را برای زندگی امروز من ساختهاند، همش درس و همش درس و همش درس
بشنویم، Koyaanisqatsi(زندگی آشفته) از Philip Glass
دریافت
حجم: 3.15 مگابایت